در بررسی جنگ بنی قریظه به چند نکته مهم توجه بفرمایید

پیمانی بین مسلمانان و ایشان(در12ماده ) بسته شد که همگی آنرا در زمان جنگ خندق نقض کردند.
در بدترین زمان که مسلمانان روبروی دشمن در خندق ایستاده بودند و بجهت خارج شدن از مدینه با زن و فرزندان خود فاصله داشته و مضطرب حال آنان بودند، به قریش پیام داده که شما حمله را آغاز کرده و از غیبت مردان و جنگ آوران  مسلمان، به زن و فرزندان ایشان در مدینه حمله خواهیم کرد و حتی حرکتهایی را آغاز نمودند.
دو پیمان شکنی قبل یهود(بنی قینقاع و بنی نضیر)که پیامبر(ص) ایشان را بخشیده و رها کرده بود، بیشتر از آن که یهود را تنبیه کند به این باور رسانده بودکه هرکاری انجام دهند مسلمانان آنان را بخشیده و از صفت رحمانی پیامبر(ص) سوء استفاده می نمودند.

بهتر است با برخی فعالیت های مذموم ایشان  در هنگام جنگ بیشتر آشنا شویم:

اقدامات آنان عبارت بود از:
 برگرداندن بعضی از بنی قینقاع به خیبر که در تبعید بودند از جمله حی ابن اخطب.

حی ابن اخطب حتی به قلعه بنی قریظه آمد و مقدمات پیمان شکنی آنان را فراهم کرد، بدین ترتیب کعب بن اسد نیز پیمان خود را زیر پا نهاد و عهدنامه را از بین برد و آن را پاره کرد.
 صفیه بنت عبدالمطلب می گوید: مردى یهودى از کنار دژ ما عبور کرد و گرداگرد دژ به گشت‏زنى پرداخت. در این هنگام بنى قریظه به جنگ با رسول خدا (ص) درآمده و پیمان میان خود و آن حضرت را زیر پا نهاده بودند. هیچ کس نبود تا از ما در برابر آنها دفاع کند.
زیرا رسول خدا (ص) و مسلمانان سرگرم رویارویى با دشمن بودند و نمیتوانستند، اگر حادثه‏اى براى ما رخ میداد، به سوى ما بازگردند. پس به مردی که همراه ما بود(حسان) گفتم: این یهودى چنان که مى‏بینى گرداگرد دژ چرخ مى‏زند. به خدا من مى‏ترسم که او عده‏اى از یهودیان را به سوى ن این دژ راهنمایى کند. رسول خدا (ص) و یارانش هم که به دشمن پرداخته‏اند. پس براى نبرد با او پایین برو. مرد گفت: اى دختر عبد المطلب خدایت بیامرزاد! به خدا تو مى‏دانى که من اهل این کار نیستم (حسان بسیار ترسو بود). چون دیدم حسان دل و جرئت ندارد، خود برخاستم و کمر بسته عمودى به دست گرفتم و به سوى یهودى پایین رفتم و او را چنان با عمود زدم که جان داد و سپس بازگشتم

دشنام گویی به رسول خدا  

ابوبکر در این باره گفت: از یهود بنى قریظه نسبت به ن و کودکانى که در مدینه بودند، بیشتر مى‏ترسیدیم تا از قریش و غطفان از عواملى که خداوند به آن وسیله بنى قریظه را از حمله به مدینه منصرف ساخت، پاسدارى مسلمانان از مدینه بود.  

شبى نبّاش (شاید درست، شاس باشد) بن قیس همراه ده نفر از شجاعان یهود از حصار خود بیرون آمد، بدان امید که بتواند شبیخونى به مدینه بزند.چون به نزدیکى بقیع رسیدند، گروهى از نیروهاى سلمة بن اسلم خبر شدند و پس از ساعتى درگیرى و تیراندازى، شکست خورده، بازگشتند.

غزال بن سموئل (یکی از یهودیان) همراه ده نفر از یهودیان به هنگام روز به این دژ حمله آوردند. آنان خود را پنهان نموده، به سوى دژ تیراندازى میکردند. بنى قریظه در حالى به جنگ آمد که رسول خدا (ص) با احزاب درگیر بود. چنان که اگر کسى به سراغ آنان مى‏آمد، مسلمانان نمیتوانستند دشمن را رها کنند و به کمک این‏ها بشتابند.

بنى قریظه براى یورش شبانه به مدینه از قریش استمداد خواست. رسول خدا (ص) از این اندیشه کارانه یهود باخبر شد. پس سلمة بن اسلم را با دویست مرد و زید بن حارثه را با سیصد نفر فرستاد تا از کوشک‏ها و محله‏هاى مدینه پاسدارى کنند
المصنف للصنعانی ج 5 ص 370/ 371.

حال باید پرسید مجازات پیمان شکن(بنی قریظه) آن هم در چنین اوضاعی که تمام کفر به سرکردگی قریش و با هزاران لشگر در آستانه فتح مدینه قرار گرفته اند و این قبیله قصد جان ومال و فرزند ایشانراکرده اند چیست؟

و جالب آنکه پیامبر(ص) مجازات ایشان را بر اساس شریعت خود یهود قرار می دهد: حکم سعد(صحابی پیامبر(ص) که سابقه دوستی با بنی قریظه داشته و از هردوطرف بعنوان حکم مورد توافق بوده) طبق کتاب یهودیان بود، در عهد عتقیق آمده:
و إذا دفعها الرب الهک إلى یدک فاضرب جمیع ذکورها بحد السیف. و أما النساء، و الأطفال و البهائم و کل ما فی المدینة، کل غنیمتها، فتغتنمها لنفسک. و تأکل غنیمة أعدائک التی أعطاک الرب إلهک» 
حتی مجازات های بسیار سخت تر از این در منابع یهودی آمده از جمله آتش زدن کل شهر با تمام و کشتن تمام افراد تاشهر به صورت تل خاکستری شود که تا ابد ویران بماند.
تورات/سفر التثنیة، الإصحاح العشرون- الفقرة رقم 13- 14


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها