حبیبالله القانیان ملقّب به حاجحبیب در سال ١٢٩١ش در محله عودلاجان تهران، در خانوادهای یهودی چشم به جهان گشود. پدرش حاج بابایی، در دکانی در محله عودلاجان خیاط بود و مادرش از خانواده سرشناس القانیان.
حاجحبیب پس از پایان مدرسه آلیانس با سِمَت مدیریت هتلی که داییاش حاج عزیز القانیان در خیابان فردوسی داشت، کار خود را شروع کرد و پس از چندی ادارهٔ امور مغازه انصاف در خیابان لالهزار را که متعلق به یکی دیگر از اقوامش بود، بر عهده گرفت.
در سال ١٣١۶ش، تجارتخانهای را در سرای حاج اسماعیل بازار، با شراکت برادرانش تاسیس کرد و اقدام به واردات ساعت، پارچه، رادیو، ماشین خیاطی، چینیآلات و کالاهای دیگر از اروپا و آمریکا کرد و در سال ١٣٢٨، با دختر یکی دیگر از داییهای خود، حاج میرزا آقا القانیان به نام نیکخواه (ماه سلطان) پیوند شویی بست. حاصل این ازدواج، سه پسر به نامهای کارمل، سینا و فریدون و یک دختر به نام مهناز بود.
خانواده القانیان شامل هفت برادر به نامهای نجاتالله، عطاءالله، صیون، حبیبالله، داود، جان و نصرالله بودند. ستاره اقبال برادران القانیان، پس از جنگ جهانی دوم طلوع کرد. هنگامی که آنان با خرید مازاد لباسهای ارتش متفقین و فروش آن، به ثروتی انبوه دست یافتند.
در همان سالها، صیون سفری به آمریکا داشت و همین آغاز تحول تجارت القانیان بود. او که در این سفر، صنعت پلاستیک را کشف کرده بود، برادرانش را متقاعد کرد که برای تولید پلاستیک در ایران، کارخانهای احداث کنند.
حبیبالله القانیان بهعنوان پیشگام تولید پلاستیک در ایران شناخته میشود. وی مبادرت به تاسیس کارخانجات و شرکتهای صنعتی کرد.
در سال ١٣٣٧ شرکت پلاستیکسازی پلاسکو را در تهران تاسیس کرد، سپس کارخانجات تولیدی لوازمخانگی جنرال استیل را ایجاد کرد و نیز صنایع پروفیل آلومینیوم را راهاندازی کرد، متعاقباً کارخانجات پلاستیک شمال و لوله شمال، یخچال جنرال الکتریک، صندلیسازی و تولید تخت سفری، همچنین شرکت صنعتی روغن نباتی و صابون، شرکت صنایع پارس و آمریکا، شرکت پوست، پشم و پنبه را راهاندازی کرد.
از دیگر فعالیتهای تجاری القانیان، شرکت در امر ساختمانسازی بود. ساختمان پلاسکو بهعنوان اولین بنای بلند تجاری طی سالهای ١٣٢٩ تا ١٣۴١ توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد. ساختمان آلومینیوم، سومین بنای بلند تجاری در تهران نیز در خیابان شاه (جمهوری) بنا شد.
ظهور این بناها، با فروشگاهها و رستورانهای پر زرق و برق، آغاز دورانی جدید در مدرنیته ایرانی بود. نماد دوران تجمّل و گذار از دوران سنت به مدرنیته.
ساختمان پلاسکو» یک نماد بود، نماد آغاز دوران زرق و برق! القانیان بعد از سال ١٣۵٠، برجهای آلومینیوم و پلاسکو را به هژبر یزدانی واگذار کرد.
حبیبالله القانیان علاوه بر کارهای برجسازی، چندین پاساژ و ساختمان تجاری را هم در تهران بنا کرد. همچنین با شراکت برادرانش در اسرائیل در امر برجسازی سرمایهگذاری کرد، در سال ١٣۴٨ ساختمانی تجاری در ٢٣ طبقه با نام شیمشون را به اتمام رساند.
نکتهای که ما را به شناخت بهتر شخصیت القانیان میرساند نحوهی رسیدن او به ریاست انجمن کلیمیان تهران است.
در اوایل دهه ١٣۴٠، مراد اریه رهبر جامعه کلیمیان ایران و نماینده مجلس، با دخالت آشکار سفارت اسرائیل و حمایت دربار پهلوی، از کرسی مجلس کنار گذاشته و مجبور به کنارهگیری از سِمَت خود بهعنوان رهبر کلیمیان ایران شد. تا آن زمان اریه اجازه دخالت اسرائیل در امور داخلی یهودیان ایران را نمیداد.
در انتخابات مجلس بیست و یکم، جمشید کشفی بهجای مراد اریه به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و پس از کنارهگیری اریه از ریاست انجمن کلیمیان، با تجدید انتخابات در سال ١٣۴١، حاجحبیب به عضویت انجمن انتخاب شد و برای سالهای طولانی به ریاست انجمن کلیمیان تکیه زد.
اعضای منتخب در اولین نشست وی را به سِمَت رئیس هیاتمدیره انتخاب کردند و او طی ١٨ سال در مقام ریاست انجمن کلیمیان تهران قرار گرفت. یهودیان از سالهای زعامت القانیان در جامعه کلیمیان، به عنوان دورانی طلایی» یاد میکنند.
تا پیش از سال ١٣۴٠، هیچ یهودی وارد اتاق بازرگانی» و اتاق صنایع» ایران نشده بود. در انتخابات سال ١٣٣٩، هیچیک از یهودیان صاحب کارت بازرگانی را تا آن موقع به عضویت اتاق بازرگانی نمیپذیرفتند.
در آن سال القانیان ١٧٠٠ کارت بازرگانی، از ٣٢۶٠ کارت موجود در تهران را قبل از تجدید انتخابات اتاق بازرگانی خریداری کرده و با در دست داشتن این تعداد کارت بازرگانی در روز تجدید انتخابات و زیر نظارت خود، نفر هفتم از بین ١۵ نفر عضو اتاق بازرگانی گردیده و روانه اتاق بازرگانی شد تا حافظ منافع بازرگانان، شرکتها و کارخانهداران یهودی باشد.
حبیبالله القانیان با مئیر عزری نماینده اسرائیل در ایران ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از پشتیبانی او برخوردار بوده، تمامی امور را با اجازه او به انجام میرساند.
حدود دو هفته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی القانیان جهت شرکت در جلسهای بازرگانی از آمریکا به ایران آمد و در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ توسط نیروهای انقلابی دستگیر شد.
صادق خلخالی وی را در ١٩ اردیبهشت ۱۳۵۸ در زندان قصر محاکمه و حکم اعدام وی در بامداد ۲۰ اردیبهشت اجرا گردید.
مهمترین جرایم حبیبالله القانیان در دادگاه انقلاب عبارتند از:
جاسوسی بهنفع دولت غاصب و صهیونیستی اسرائیل، چپاول سرمایههای کشور و کمک به بقا و پایداری رژیم صهیونیستی، معاونت در کشتار بیرحمانه ملت مظلوم فلسطین، فراماسون و عضو لژهای همایون و سینا، خرید خانه قوام السلطنه و اهدای آن به سفارت اسرائیل، محاربه با خدا و رسول خدا و مردم مسلمان و مستضعف ایران.
حبیبالله القانیان همیشه میگفت سرزمینی که در آن زندگی میکنم، برایم اهمیتی ندارد. من ایران را برای خدمت به اسرائیل میخواهم. وی در سخنرانی سالانه ١٣۴٩ خود در انجمن خیریه یهود خطاب به مستمعین گفت: اسرائیل امروز به کمک فرزندان خود احتیاج دارد و ما همه موظف هستیم خود و سرزمینی را که در آن زندگی میکنیم، در خدمت اسرائیل نوپا به کار بگیریم…»
از آنجایی که حبیبالله القانیان رئیس انجمن کلیمیان ایران، مؤسس صندوق ملی و کمیته فرهنگی کلیمیان و… بود، دستگیری و مرگ وی بازتاب وسیعی در اسرائیل و آمریکا داشت و حاخامهای یهود» در برابر آن موضع گرفتند. به فاصلهٔ یک روز پس از اعدام القانیان، پیشنویس نخستین قطعنامهٔ حقوقبشری علیه جمهوری اسلامی در مجلس نمایندگان آمریکا تهیه گردید.
شرلی القانیان، برادرزاده حبیب القانیان، در مصاحبهای سرگذشت برادران القانیان را چنین توضیح میدهد:
جان القانیان» که در نیویورک زندگی کرد و همانجا درگذشت.
داود القانیان» (پدر شرلی) در تهران زندگی میکرد و بعد از انقلاب به لندن نقل مکان کرد و همانجا درگذشت.
نورالله القانیان» که در نیویورک زندگی کرد و همانجا درگذشت.
حبیب القانیان» که در ایران زندگی میکرد و کمی بعد از انقلاب اعدام شد.
نجاتالله القانیان» که در تهران زندگی میکرد و بعد از انقلاب به لسآنجلس نقل مکان کرد و همانجا درگذشت.
صیون القانیان» که در تهران زندگی میکرد و بعد از انقلاب به لسآنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی میکند.
عطاءالله القانیان» که در تهران زندگی میکرد و بعد از انقلاب به لسآنجلس نقل مکان کرد و اکنون در همان شهر زندگی میکند.
درباره این سایت